جریان تولد من
این منم که روز ۱۵ بهمن ۱۳۸۹ساعت ۱۲:۲۰روز جمعه در بیمارستان بعثت به دنیا اومدم وقت تولد ۵۲سانتی متر قدم بود و ۳۶۰۰ گرم وزن میگن مامانم خیلی درد کشیده تا منو به دنیا اورده این عکسو بابام تو بیمارستان بغل مامانم ازم گرفته خوش تیپم نه ...
نویسنده :
مامان سام از طرف سام
22:33
نامگذاری
۵ روز بیشتر از تولدم نگذشته بود که مراسم اسم گذاریم رو راه انداختن آخه خالم دانشجو بود و می خواست برگرده بره دانشگاه و نمی تونست تا هفتمین شب تولد من صبر کنه اون شب همه با من عکس گرفتن فکر کنم خیلی مهم بودم باباییم تو گوشم اذان گفت و اسم سام برای من انتخاب شد . ...
نویسنده :
مامان سام از طرف سام
22:32
چهارشنبه سوری
چهار شنبه سوری به اتفاق مامان بابا مادر بزرگ پدر بزرگ دایی ها زن دایی ها دختر دایی و پسر دایی و خاله جونم رفتیم آتش بازی به اتفاق بابام از رو آتیش پریدم و تو دلم گفتم سرخی تو از من و زردی من از تو ...
نویسنده :
مامان سام از طرف سام
22:30
شنیدید میگن پستونک بده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینم اولین روز عید خونه بابایی و مامانی تیپ زدم
البته اینجا یه نکته بگم مامانم بعضی وقتا به من شیر نمی ده و من مجبورم که ..............
سیزده به در
ما امسال اینجوری رفتیم سیزده به در تا سال دیگه خدا چی بخواد ...
نویسنده :
مامان سام از طرف سام
22:25
اینم اولین کار خلافم
البته تقصیر من نیست نمی دونم بابام گفت دایی جانم گفت به هر حال من نبودم ...
نویسنده :
مامان سام از طرف سام
22:23